آزیتا حسینزاده عطار | شهرآرانیوز؛ تصور کنید فرهنگ کتابخوانی فقط به کتابخانهها محدود نیست؛ بلکه کتاب، این چهارگوشه خوش خطوخال پرمحتوا، این قدرت را دارد که در هر خانه، مدرسه، محل کار و فضاهای عمومی شور راه بیندازد و غوغا به پا کند. میتواند به بخشی از سبک زندگی تبدیل شود و دنیا را با ضربآهنگ کلماتش زیباتر کند. تصور کنید هر عصر که همه اعضای یک خانواده دور هم جمع میشوند، هر کدام بین چای و میوه و عصرانه حرفی از جمله یا صفحهای از کتابی را نقل شیرین محفلشان کنند.
کارمندی را تصور کنید که این قدر در دنیای ناشناخته کتابها چرخیده که کلی ایده و فکر خلاقانه دارد و یک روز هم از یک پاراگراف تازه، ایدهای به ذهنش میزندو منجر به خلق یک پروژه خلاقانه میشود. در مدارس کتابها میتوانند هم وسیلهای برای یادگیری باشند و هم پنجرهای به سوی جهانی که کنجکاوی را در دل دانشآموزان روشن میکنند.
در پارکها و محلهها نیز تعبیه کتابباکسهای عمومی یا کتابخانههای سیار به پلی برای گفتوگو، تبادل تجربه و کشف داستانهای تازه تبدیل شدهاند. این گزارش با رویکردی عمیق، اما قابل اجرا، با ذکر نمونههای ملموس، مسیرهایی را ترسیم میکند که چگونه فضای زندگی میتواند به محفل یادگیری، الهام و همزیستی در دنیای عجیبوغریب کتابها تبدیل شود.
ترویج کتابخوانی نه صرفا یک تکلیف آموزشی، بلکه دعوتی است به سفری لذتبخش در جهان کلمات؛ سفری که هر روز به روایت تازهای از زندگی میانجامد و قابلیت این را دارد که هر فرد را به نویسنده داستان روزانهاش تبدیل کند. در این گزارش همراهی قاسم فتحی، منتقد و نویسنده کتاب و یک کتابخوان حرفهای را داریم تا توصیههای او را برای پذیرفته شدن کتاب، به عنوان جزو جدانشدنی دنیایمان داشته باشیم.
هر روز عصر در خانه، جمع تشکیل شده از پدر، مادر و فرزندان و یک سینی چای داغ و یک جلد کتاب میتواند صحنه شگفتانگیز خانوادگی را بیافریند؛ صحنهای که پیوست، تبادل اطلاعات، صمیمیت و کلی شکوفایی در استعدادهای اعضای خانواده، بهویژه بچهها را رقم میزند. این همان تصویری است که خانوادهها را به کتاب خواندن عادتی میکند و انس میدهد، همچنین استحکام خانواده را نیز سبب میشود و به گفتوگو درباره جهان کتاب فرصتی دوباره میدهد.
جامعه و فضاهای عمومی فرصتهای بیپایانی برای کتابخوانی ایجاد میکنند؛ از پارکها تا مسیرهای پیادهروی و حتی تمامی فضاهای مشترک تفریحی و گردشگری شهر میتوانند همراهی کتاب را با خود داشته باشند.
فرهنگ کتابخوانی در محیط کار میتواند بهرهوری، خلاقیت و روابط همکاران را تقویت کند؛ با راهبردهای ساده، اما هدفمند، هر سازمان میتواند به مرکزی برای یادگیری تبدیل شود.
یکی از طرحهای کاربردی و جذابی که در حال برگزاری در شهر است، طرح کتابخانه سیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در محلههای شهر است که از سال ۱۳۹۱ در حال اجراست. این کتابخانههای سیار مینیبوسی فقط یک کتابخانه نیست، یک چهاردیواری چرخدار است که تا شعاع بسیاری از شهر، کمر همت به رشد و شکوفایی بسیاری از کودکان و نوجوان شهر بسته است.
حال میخواهد اجرای نمایش عروسکی سبب ارتقای فرهنگ کودکان شهر باشد یا خواندن دستهجمعی کتاب یا گل بازی و نقاشی و هر فعالیت خلاقانه دیگر در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی. گزارش کاملتر همکارمان عظیمزاده را در این کیو آر کد بخوانید.
مدرسه، باید آینهای از جهانِ نوبرانه کتابها باشد. هر کلاسش بتواند با جذابیت، برنامههای مطالعه درکتابخانهای پروپیمان را پیش چشمان دانشآموزان باز کند و آنها را به سوی دنیایی از شگفتی و شوق سوق دهد. وقتی بچهها با کتابی در دست به یک گفتوگوی کوچک مینشینند یا داستانی از کتابی را با صدای بلند برای دیگر دانشآموزان روایت میکنند، جرقهای از کنجکاوی روشن میشود و از هر پرسش، راهی به سوی پاسخهای تازه گشوده میشود و در کلاس پویایی و زنده بودن موج میزند.
در این فضا، بلندخوانی، بحثهای سریع و تبادل کتابها عادتهای مادامالعمر دوستی با کتاب را پایهگذاری میکند و آیندهای روشن را برای فردای کشور ترسیم میکند.
اگر بخواهیم جامعهای کتابخوان داشته باشیم باید حواسمان باشد که قیمت پانصدهزار تومانی یک کتاب سبب حذف ضروریات در زندگی و ارتزاق خانواده نشود.
گاهی فرزندمان جای کتاب خواندن علاقهمند نمایش و فیلم یا نوع دیگری از محتوا غیر از کاغذی آن است که میتوان در کنار آن فیلم یا نمایش کتابهایی با همان محتوا به او معرفی کرد.
گاهی فرد را کلمه و جمله آرام میکند و به سمت آن سوق پیدا میکند. روحیه مشوش و آشفته تمرکزی برای کتابخوانی نمیگذارد.
باید حواسمان باشد کتابهایی را که سرقت شده است و یا تخفیفهای عجیبی دارد نخریم؛ اینکه انتشارات کتاب چه باشد، مهم است، چون حجم سرقت کتاب در جامعه زیاد شده است و نباید از تخفیفات عجیب و غریب حمایت شود.